کد مطلب:94398 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:275

ادراک از راه آثار











این گونه ادراك بیشتر در مواردی

[صفحه 33]

است كه خود چیزی محسوس نباشد ولی آثارش محسوس باشد، مانند نیروی جاذبه كه نمی توان آن را دید ولی مثلا می بینیم كه زمین همه ی اشیاء را بخود جذب می كند و مانند نیروی برق كه آن را نمی بینیم ولی اثر روشنائی و حرارت و تحریك آن را حس می كنیم و یا نیروی عقل آدمی كه محسوس نیست ولی آثار آن را از كشف علوم و حل مشكلات و تدبیر و تنظیم امور مشاهده می كنیم.

این دو گونه ادراك اگر چه روشنگر حقایق اشیاء به تمام معنی نیست ولی تا اندازه ای حدود و مشخصات و ویژگیهای آنها را روشن می سازد اما درباره ی وجود حق تبارك و تعالی، این اندازه ادراك نیز حاصل نمی شود، زیرا ذات و صفات خدا نامحدود و مرز ناپذیر است و ادراك آدمی محدود و مرز پذیر و روشن است كه برای محدود، احاطه ی علمی پیدا كردن به نامحدود میسر نیست.

بلی از راه آثرا وجود حق تعالی می توان فهمید كه او وجودی است جامع همه ی كمالات و حد و مرزی هم برای كمالات او نیست.

از این رو پیامبر خاتم (ص) كه اشرف پیامبران و اكمل خرمندان است در این باره اظهار ناتوانی نموده فرموده است ما عرفناك حق معرفتك[1].

(خدایا ترا آنچنان كه سزاوار شناسائی تو است نشناختیم)

دوم: از جمله فنون علم بلاغت تشبیه معقول به محسوس است، یعنی

[صفحه 34]

چیزی را كه عقلی و نامحسوس است به چیز محسوس تشبیه می كنند و این بدین منظور است كه فهم امر مشكلی را برای انسان آسان كنند، در این جمله مولی (ع) سعه ی وجود و كمالات نامحدود خدا را به دریای بی كران و عقول زیركان را به غواصانی تشبیه نموده كه در این دریا برای بدست آوردن درهای گرانبها و گوهرهای تابناك صفات كمال و جمال حق تعالی با تمام كوشش به غواصی سرگرمند، ولی هر چه بیشتر فرومی روند كمتر می یابند، زیرا این دریا را حدی نیست تا بتوان به قعر آن رسید و دری به چنگ آورد و با این تشبیه ناتوانی انسان را از رسیدن به كنه ذات و صفات حقتعالی روشن ساخته است.

بلكه دانشمندان اعتراف نموده اند كه انسان از درك حقیقت موجودات جهان كه فعل آفریدگار است هم ناتوان است و گفته اند معلومات انسان در مقابل مجهولات او ناچیز بلكه چون قطره در برابر دریاست. و حتی درباره ی شناخت حقیقت انسان فلاسفه ی قدیم حیران و سرگردان بوده و دانشمندان جدید نیز بااین همه پیشرفت علوم، انسان را موجودی ناشناخته معرف نموده اند. در این صورت چگونه ممكن است كه آدمی به كنه ذات و كمالات و صفات آفریدگار جهان برسد.


حكیم نازی به عقل تا كی
به فكرت این ره نمی شود طی


به كنه ذاتش خرد برد پی
اگر رسد خس به قعر دریا[2].

[صفحه 35]


صفحه 33، 34، 35.








    1. المعارف العلویه تالیف نگارنده.
    2. این شعر اگر چه تاحدی روشنگر موضوع مورد بحث است ولی وافی به مقصود نیست زیرا رسیدن خس به قعر دریا ممكن است ولی پی بردن به كنه ذات حقتعالی غیر ممكن.